در حال بارگذاری ...
جمعه 21 دی 1403

حضور رئیس دانشگاه فنی و حرفه‌ای کشور در دیدار دانشجویان و مسئولین دانشگاهی با مقام معظم رهبری(مدظله العالی)

رئیس دانشگاه فنی و حرفه‌ای کشور به همراه جمعی از دانشجویان و مسئولین دانشگاهی با مقام معظم رهبری(مدظله العالی) دیدار کردند.

به گزارش اداره‌کل روابط عمومی، به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز سه شنبه 29 فروردین 1402 در دیداری دو و نیم ساعته با بیش از هزار نفر از اعضای تشکل‌ها و فعالان مختلف دانشجویی، دانشجو و فعالیت‌ها و مطالبات دانشجویی را یک فرصت و ارزش برای کشور خواندند و با اشاره به راهبرد دشمن برای بدبین‌‌کردن ملت ایران به خود و توانایی‌های خود، گفتند: برخلاف خواست دشمن، جامعه دانشجویی باید ایجاد تحول در ذهن و واقعیت جامعه ایران و سپس ایجاد تحول در ذهن و واقعیت جهان را در افق بلندمدت نگاه و تلاش‌های خود قرار دهد.

گفتنی است در ابتدای این دیدار ۸ تن از نمایندگان تشکل‌های دانشجویی، به بیان دیدگاه‌های خود درباره مسائل کشور و دانشگاه پرداختند.

متن کامل بیانات ایشان به شرح زیر است؛

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

انتظار من هم از این جلسه همین بود که سخنان متقن با ادبیات خوب مطرح بشود و الحمدلله شد. ممکن است من مواردی با این حرفهایی که شماها زدید و آنچه شما گفتید موافق نباشم، امّا از کیفیّت بیان، از نظم مطالب عمیقاً خوشحالم و خدا را شکر میکنم. خب آخر ماه رمضان هم هست، شماها هم فرصت داشتید که بنشینید فکر کنید، مطالعه کنید و مطالب را منظّم کنید. اگر وقت بود، من حرفی نداشتم که ده نفر دیگر هم صحبت کنند؛ منتها بتدریج نزدیک افطار میشود و حرفها میماند و جلسه نصفه‌کاره میماند.

من قبل از آنکه شروع کنم به عرایض خودم، اوّل دو سه مطلب درباره‌ی همین مطالبی که حضرات فرمودید عرض بکنم. اوّلاً بعضی‌ها به من سلام رساندند؛ من خواهش میکنم سلام من را به آن برادران و خواهرانی که به وسیله‌ی شما به من سلام رساندند برسانید، بخصوص خانواده‌ی شهدا. راجع به تولّد این حقیر، اصلاً قابل اعتنا نیست؛ حادثه‌ی بسیار کم‌اهمّیّت و کوچکی است. مطالبی [هم] که به عنوان اعتراض، اشکال، پیشنهاد گفته شد، قابل بحث است؛ خب اینها کجا باید بحث بشود؟ یعنی این‌جور نیست که خیلی روشن و قطعی باشد؛ بالاخره قابل خدشه است، قابل مباحثه است. به نظر من این‌جور رسید که اگر ما همین پیشنهادهای شما را به سازمان برنامه [و بودجه] محوّل کنیم ــ که علی‌الظّاهر یک تحرّک جدیدی هم داخلش پیدا شده ــ تا رسیدگی کنند، این کار خوبی است؛ شما مطالب را به آنها منتقل کنید یا ما واسطه بشویم، دفتر ما واسطه بشوند منتقل کنند و از شما بخواهند بروید صحبت کنید، بحث کنید و ان‌شاءالله به یک نقطه‌ی قابل قبول و مشترکی برسید.

در مورد مسئله‌ی خصوصی‌سازی که بعضی از دوستان گفتند و تکرار کردند، و بیرون هم همانها را میگویند، این منطقی که شما بیان کردید، منطق درستی نیست. حالا بد عمل کردند؛ خب بله، هر قانون خوبی را ممکن است بد عمل کنند. اینکه ما امکانات کشور، امکانات تولیدی، کارخانجات، اینهایی را که خوب عمل میشده، بدهیم دست دولت، که دولت نمیتواند دستگاههای تولیدی و بنگاههای تولیدی بزرگ را اداره کند؛ دولت نمیتواند؛ مشکلات به وجود می‌آید، فساد به وجود می‌آید؛ چقدر در این چند سال این مسائل پیش آمده. راه [حلّ] این [مسائل] فقط خصوصی‌سازی بود؛ واقعاً هیچ چاره‌ی دیگری وجود نداشت. و این کار ناگهان انجام نگرفت؛ با فکر، با مطالعه، با پیش‌بینی، با ساعتها بحث کردن انجام گرفت. بله، من قبول دارم که آن توقّعی که بنده از خصوصی‌سازی داشتم، تا حالا برآورده نشده، امّا کارهای خوبی هم انجام گرفته. اینکه شما میگویید بنگاه دولتی را به بخش خصوصی داده‌اند، آن [بنگاه] دلارش را به دولت برنمیگرداند، این درست نیست. آن که دلار را برنمیگرداند، همان بنگاهِ فعلاً دولتی است؛ این اشکالی است که خود من همین اخیراً به مسئولین دولتی گفتم،(۲) تکرار کردم و این را چند بار مطرح کردم؛ یعنی خود آن بنگاه‌های دولتی‌ای هستند که تجارت میکنند، کار میکنند، با خارج هم معامله دارند، [امّا] دلارشان را به بانک مرکزی برنمیگردانند؛ یعنی مربوط به بخش خصوصی نیست. البتّه بخش خصوصی هم اشکالاتی دارد؛ مراقبت میخواهد، دقّت میخواهد، رعایت میخواهد؛ اینها لازم است؛ شکّی نیست.

در مورد جلسه‌ی اقتصادی سران قوا، اوّلاً این یک امر دائمی نیست، یک امر موقّت است؛ ثانیاً برای مقاصد خاصّی است؛ من چهار مورد را معیّن کردم و به آنها گفتم: یکی مسئله‌ی بودجه است؛ تنظیم بودجه و اصلاح ساختار بودجه که یکی از مشکلات بزرگ ما همین مسئله‌ی ساختار بودجه است؛ و سه مورد دیگر؛ هدف این جلسه این بوده. البتّه تا حالا آن‌طور که باید و شاید پیش نرفته، امّا علاجش تعطیل کردن نیست؛ علاجش این است که ما دنبال کنیم تا این کارها انجام بگیرد. بعضی از مسائل هست که اشکالش در عدم توافق مسئولان سطوح بالا است؛ خب این را چه‌جوری حل کنیم؟ حلّش به همین است که بگوییم دُور هم بنشینید بحث کنید و یک تصمیم واحدی بگیرید و اقدام بکنید؛این [تشکیل شورا] ناشی از این است.

به هر حال، امیدواریم که ان‌شاءالله آنچه شماها میخواهید و میگویید ــ و من میدانم که دلی میگویید، آنچه میگویید واقعاً عقیده‌تان است که میگویید ــ خدا توفیق بدهد آن مقداری که من به عهده دارم انجام بگیرد، آن مقداری [هم] که مسئولینِ دیگر به عهده دارند ان‌شاءالله انجام بگیرد. ادبیّات نطقهای امروز عالی بود؛ یعنی کاملاً خوب و سنجیده بود. و من روی مسئله‌ی «بیان مطلب با ادبیّات خوب» تکیه دارم؛ این تأثیر میگذارد.

خب، ماه رمضان بهار معنویّت و عبادت است که دارد تمام میشود دیگر، منتها ماه‌رمضان‌های دیگری ان‌شاءالله شما در پیش دارید؛ ده‌ها ماه رمضان شما جوانها در پیش دارید، باید استفاده کنید؛ بهار معنویّت، بهار عبادت. جوانی هم بهار است، بهار عمر است. پس جوان در ماه رمضان بهار مضاعف دارد، بهار در بهار دارد؛ از این استفاده کنید. خیلی فرق است بین بهره‌ای که شما میتوانید از شب قدر ببرید با کسی که در سنین بنده و امثال بنده است؛ شما خیلی بیشتر میتوانید استفاده کنید؛ این را مغتنم بشمرید.

این دوگانه‌ی زیبا، یعنی تلاقی دو بهار، یک جای دیگر در دوران دفاع مقدّس رخ داد؛ آنجا هم دو فرصت تعالی و عروج، مشترکاً در کنار هم قرار گرفتند. خب جبهه‌ی دفاع یعنی جبهه‌ی دادن جان؛ یعنی کسی که آنجا میرود، غالباً آماده است که جانش را یا سلامتش را هدیه کند؛ این خیلی گذشت بزرگی است. همه‌ی کسانی را که در این گذشت وارد میشوند، جبهه عروج میدهد و اوج معنوی میدهد، لکن آنهایی که رفتند ــ که غالباً هم جوان بودند ــ مسئله برایشان جور دیگری بود. این جوانهایی که وارد میدان جنگ شدند، حرکتشان و اوج‌گیری‌شان جوری بود که فردی مثل امام راحل، امام بزرگوار، که سالهای متمادی سلوک و عرفان را تجربه کرده بود، به حال آنها غبطه میخورد! من نمیدانم شماها این کتابهای شرح حال شهدا را میخوانید یا نه؛ من میخوانم و اشک میریزم و استفاده میکنم؛ برای من حقیقتاً استفاده دارد. من خیال میکنم شما یکی از کارهایی که میکنید حتماً همین باشد که شرح حال این شهدای عزیز را، بخصوص بعضی‌شان را که خیلی معنویّت دارند، بخوانید؛ اینها استفاده کردند. به نظر من شما از ماه رمضان استفاده کنید؛ حالا دو سه روز بیشتر نمانده، لکن در آینده سالهای متمادی ان‌شاءالله در پیش دارید، از حالا خودتان را برای ماه رمضان بعد آماده کنید.

خب، من یک نصیحتی را بارها کرده‌ام، حالا خوشبختانه دیدم دو سه نفر از این دوستانی هم که اینجا صحبت کردند همان را تکرار کردند ــ که مورد تأیید کامل بنده است ــ و آن، اینکه جماعت دانشجو و مجموعه‌های دانشجویی به یک تفکّر زیربنایی محکم احتیاج دارند. این نیاز قطعی آنها است؛ این نصیحت همیشگی من بوده؛ باز هم من همین را میخواهم تأکید کنم. اگر مبانی معرفتی یک جوان، بخصوص جوان دانشجو مستحکم باشد، دل او قرص میشود، گام او استوار میشود،‌ حرکت او استمرار پیدا میکند، دیگر خستگی وجود ندارد. اطمینان دل موجب میشود که ایمان هم افزایش پیدا کند، خود ایمان اطمینان می‌آورد؛ اطمینان دل و سکینه‌ی قلب هم ایمان را افزایش میدهد. هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی‌ قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ ایمانِهِم؛(۳) قبلاً مؤمن بودند امّا وقتی این آرامش قلبی را خدای متعال به آنها داد به خاطر تکیه‌ی به واقعیّات معنوی و الهی، این ایمان افزایش پیدا میکند.

 

خب، حالا این مبانی معرفتی چه چیز‌هایی است؟ در اسلام مبانی معرفتیِ شخصی، قلبی، اجتماعی، سیاسی، بین‌المللی [وجود دارد]؛ همه‌ی اینها در اسلام هست؛ مسئله‌ی آزادی یکی از مبانی معرفتی است که در اسلام مطرح شده؛ مسئله‌ی عدالت یکی از مهم‌ترین مسائل معرفتی است. اینها را باید حل کرد؛ جوان دانشجو بایستی روی اینها فکر کند، کار کند و به عمق برسد. کتاب بخوانید، نهج‌البلاغه بخوانید، در تلاوت قرآن تأمّل کنید. حالا فرض کنید در مورد عدالت؛ البتّه یک مصداق مهمّ عدالت رفع نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی و مانند اینها است امّا فقط این نیست؛ این یک قلم عمده‌اش است. عدالت از قضاوتهای شخصی ما شروع میشود؛ عدالت از عمل شخصی ما، حرف زدن ما، داوری‌های ما در مورد اشخاص، در مورد کارها شروع میشود. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی‌ اَلّا تَعدِلوا اِعدِلوا؛(۴) اگر با کسی مخالفت هم داریم، دشمنی هم داریم، جدایی فکری هم داریم، درباره‌اش نباید ظلم کنیم. مصیبت‌بارترین مسائل این است که یک وقتی یک کافری روز قیامت یقه‌ی بنده را بگیرد که آقا، تو به من در فلان جا ظلم کردی؛ یعنی واقعاً دیگر از این چیزی سخت‌تر نیست! یا دشمن خدا روز قیامت حقّی به گردن من پیدا کند، یقه‌ی ما را بگیرد بگوید شما ظلم کردید. یعنی عدالت این‌جوری است. عدالت بین‌المللی؛ این مبارزه‌ی با استکبار که ما مدام تکرار میکنیم، یکی از مهم‌ترین مصادیق عدالت است. بعضی‌ها دنبال عدالت هستند امّا فکر نمیکنند که مبارزه‌ی با استکبار و آمریکا و صهیونیسم هم جزو مصادیق عدالت‌طلبی است؛ هست. این [جور] است.